فرم بدنه کشتی از نظر پایداری و نیز مقاومتی که در برابر رانش ایجاد میکند بسیار مهم است. سطح بیرونی یک کشتی مانند سطح یک جسم جامد با خمیدگیهایی در دوجهت میباشد. خمیدگیهای نشان دهندهی این سطح را نمیتوان با اصطلاحات ریاضی بیان نمود گرچه بارها سعی شده است تا این سطح بوسیلهی ریاضی نمایش داده شود. بنابراین احتیاج به نقشههایی است تا سرحد امکان سطح بیرونی یک کشتی را به تفصیل نشان دهند. نقشه نشان دهنده فرم بدنه به نقشه خطوط بدنه (Line plan) معروف است. فرم بدنه از سه سری نقشه تشکیل شده است.
- تصویر جانبی یا نیمرخ (Profile or Sheer)
- تصویر افقی (Half Breadth or Plan)
- مقطع (Cross Section or Bodyplan)
اگر سطح عمود بر خط مرکزی کشتی رسم شود (CL) این سطوح فرم بدنه را در موقعیتهای مختلف طولی قطع خواهند کرد. مقاطعی که به این ترتیب بدست میآیند مقاطع بدنه خوانده شده که خود تشکیل دهنده فرم بدنه هستند. بدلیل تقارن بدنه کشتی در هنگام رسم نقشه بدنه فقط نصف آن رسم میشود. مقاطع پاشنه که عقبتر از وسط کشتی قرار دارند، در یک طرف خط مرکزی و مقاطع سینه که جلوتر از وسط کشتی هستند در سمت دیگر خط مرکزی رسم میشوند.
یک امر طبیعی است تا طول بین عمودها را به تقسیماتی با طول مساوی تقسیم کرد (معمولا 10 قسمت) و در هریک از این تقسیمات یک مقطع رسم نمود. مقاطع اضافی بعضی اوقات نزدیک نقاط پایانی (سینه و پاشنه) که فرم بدنه سریعاً تغییر میکند رسم میشوند.
در کشتیهای تجاری مقاطع از عمود پاشنه تا عمود سینه شمارهگذاری میشوند در نتیجه اگر تقسیمات ده گانه وجود داشته باشند عمود پاشنه عدد 0 و عمود سینه عدد 10 را به خود میگیرند. دو مقطع از طول در قسمتهای انتهایی کشتی (سینه و پاشنه) معمولاً به جزءهای کوچکتری تقسیم میشوند تا مقاطع با اعداد کسری مشخص شوند. بعضی اوقات حدود 20 تقسیم در طول کشتی بکار میروند که ممکن است در هر جزء کوچکتر قسمتهای انتهایی دو قسمت وجود داشته باشد، اما معمولاً 10 قسمت کافی است تا فرم بدنه با دقت و صحت کافی نشان داده شود.
حالا فرض کنید که یک سری سطوح به موازات خط پایه کشتی (Base line) و در فواصل مختلف بالای ان در نظر گرفته شوند. مقاطعی که در نتیجه برخورد این سطوح با سطح بدنه کشتی بوجود میآیند خطوط سطح آب (Water line) یا خطوط آبخور نامیده میشوند. این خطوط فقط برای یک طرف کشتی رسم میگردند و فاصله آنها معمولاً 1 متر بوده اما این فاصلهها در قسمت ته کشتی که تغییر فرم سریعتر میباشد کوچکتر میگردند. در این برش معمولاً بالاترین عرشه (عرشه اصلی) کشتی نیز دیده میشود.
سری سوم نقشهها از تلاقی سطوح عمودی موازی خط مرکزی کشتی با سطوح بیرونی آن بدست میآیند. مقاطعی که به این ترتیب بدست میآیند نیمرخ (Sheer plan) نامیده میشود و در قسمت عقب بدنه خطوط پاشنه (Buttocks) و در قسمت سینه خطوط سینه (Bow lines) نامیده میشود. بطور کلی هر دو نوع خطوط اصطلاحاً خطوط Buttocks نامیده میشوند و فاصله آنها نیز همانند خطوط سطح آب (خطوط آبخور) 1 متر است. در برش طولی نمای کشتی در خط مرکزی نشان داده شده و این نقطه را میتوان یکی از خطوط Buttocks در فاصله 0 از خط مرکزی نامگذاری کرد.
سه سری نقشه مورد بحث، مستقل از یکدیگر نبوده و هرگونه تغییرات در یکی از آنها روی دو نقشه دیگر نیز تأثیر میگذارد. در نتیجه اگر شکل مقاطع بدنه تغییر کند این تغییر روی خطوط آبخور و خطوط Buttocks تأثیر میگذارد.
وقتی فرم بدنه کشتی طراحی میشود سری منحنیهای سه گانه میبایستی تا حد ممکن منحنی کاملاً صاف (Fair) بوده که وابستگی آنها به همدیگر بسیار موثر خواهد بود. آنچه که منحنی کاملاً صاف را ارزیابی میکند مورد سوال است اما سابقاً این ارزیابی با چشم صورت میگرفت در حالیکه امروزه این کار توسط روشهای ریاضی انجام میشود
|